قوانین غیر کارشناسانه،باتلاق بخش خصوصی تولید میلگرد
صنعت آهن و فولاد در کشور ما صنعتی جدید و تازه محسوب نمی شود و تجربه چند صد ساله قدیمی آن که عمدتا شاید در ساخت سلاح و دیگر تجهیزات نظامی و یا هر جور کالایی که انسان به آن نیازی مبرم داشت نمود پیدا کرده بوده بعد ها با ورود تکنولوژی های جدید شکل وشمایلی فن آورانه به خود می گیرد و سپس بعنوان صنعتی مادر، دیگر صنایع کشور را پوشش می دهد.

به گزارش بورس فوری، صنعت آهن و فولاد در کشور ما صنعتی جدید و تازه محسوب نمی شود و تجربه چند صد ساله قدیمی آن که عمدتا شاید در ساخت سلاح و دیگر تجهیزات نظامی و یا هر جور کالایی که انسان به آن نیازی مبرم داشت نمود پیدا کرده بوده بعد ها با ورود تکنولوژی های جدید شکل وشمایلی فن آورانه به خود می گیرد و سپس بعنوان صنعتی مادر، دیگر صنایع کشور را پوشش می دهد.
اما به روایت تاریخچه این صنعت و دیگر صنایع منتج از آن که سود بالنسبه قابل توجهی داشته،می توان دریافت که تولید آهن و فولاد و محصولات نهایی آن همواره به دلایلی همچون بی برنامگی،ضعف مدیریتی،اهداف فردی و گروهی و علت هایی از این دست، پیشرفت طبیعی خود را حاصل نکرده  و به همین دلیل هم ذخایر استراتژیک این عنصر دچار ضرر وزیان های زیادی شده است.این مشکلات عموما تولید کنندگان واقعی این صنعت را دچار معضلاتی کرده که در نهایت به مصرف کننده حقیقی یعنی مردم تحمیل شده است.
در یک نگاه اجمالی می توان دریافت که  کارشناسان این حوزه بطور کلی معتقدند اگر بخواهیم بر اساس رتبه بندی های رایج و استاندارد جهانی،اهمیت صنعت فولاد را مورد بررسی قرار دهیم  می توان این گونه تفسیر کرد که خانواده این محصولات پس از نفت در رتبه دوم پر استفاده ترین محصولات قرار می گیرند، که خود  اهمیت این محصول را به نمایش می گذارد.
با تکیه بر پتانسیل بالای کشور در تمامی زمینه های موجود در این صنعت، اعم از مواد اولیه، کارخانه های متعدد، نیروی کار ماهر و… ایران به یکی از مهمترین تولید کنندگان این عرصه بدل شده است که با حمایت های دولتی و مشوق های صادراتی می توان سرمایه گذاران را به این صنعت جذب نمود،اما......


تولید میلگرد همچنان در گیر و دار قوانین دست و پا گیر

متاسفانه در سال های گذشته، وضع قوانین خلق الساعه و درعین حال فقدان یک سیاست سنجیده متکی بر فرمول های علمی این تجارت،موجب شده صنایع فولاد سر از بیراهه در بیاورند.
 به عنوان مثال، بخش خصوصی تولید میلگرد در کشور همواره از انحصار گری دولتی و موانعی همچون رفتارهای هیجانی و بی منطق حاکمیتی در رنج بوده است.پیرامون همین مسئله  کارشناسان و صاحبنظران این حوزه به این باور رسیده اند که تولید فولاد و میلگرد و یا محصولاتی از این دست، بخش خصوصی واقعی فعال در این صنایع را مایوس ساخته وبه این اعتقاد رسانده که فعالان خرد تر و کوچکتر، ناخواسته به بحران تولید و فروش و همچنین رقابتی غیر عادلانه وارد شده اند که شکست آنها را از پیش رقم زده است.
 برای نمونه می توان به تهیه مواد اولیه تولید میلگرد اشاره کرد کهبخش خصوصی که تا چندی پیش شمش مورد نیاز خود را از مجتمع های تولیدی نزدیک تهیه می کرد، اینک باید این شمش ها را از بورس کالا و با قیمتهای گزاف بگیرد و تولید کننده میلگرد نیز در این فرآیند نامبارک باید این تحمیل غیر منصفانه را به جان بخرد و محصول تولیدی خود را به قیمتی بسیار گزاف تولید کرده و با ما به التفاوتی اندک که بورس آن را به تولیدکنندگان میلگرد تحمیل می کند ، بفروش برساند.
 به عبارت دیگر با این تحمیل،  تولید کننده میلگرد و به تبع آن صنعت میلگرد کشور  باید به چرخه ای عبث وارد شود و آرام آرام  رو به اضمحلال برود.
از سوی دیگر از آنجا که تولید کنندگان بخش خصوصی میلگرد توانمندی نقدی زیادی ندارند  و نمی توانند وجوه خرید مواد اولیه را بصورت یکجا و نقدی و آنی پرداخت نمایند وبدین ترتیب وضع قوانین و مصوبه های جدید رسما آنها را با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد ساخت.
بورس کالا تنها زمانی مواد اولیه را تحویل تولید کننده می دهد که پول آن را نقدا از او دریافت کرده باشد  و ناگفته پیداست که چنین مصوبه هایی بخش خصوصی را به زانو در خواهد آورد و بطور جدی او را از گردونه بازار حذف خواهد کرد.
نهادهای متولی دولتی بخوبی از زیر و بم بازار مطلعند  و حال جای بسی شگفتی و تاسف است که  به رغم منویات مکرر رهبر معظم انقلاب در خصوص رفع موانع تولید و پشتیبانی و مانع زدایی که همواره  از سوی ایشان مورد تاکید قرار می گیرد، بازهم به آن بی اعتنا هستند و چه بسا در مسیری درست بر عکس فرمایشات ایشان عمل می کنند.
وضع قوانین دست و پاگیر وخلق الساعه،تولید در بخش خصوصی را به امری محال یا دستکم بسیار مشکل  تبدیل می کند و معلوم نیست مافیای پشت صحنه بازار میلگرد چگونه می تواند بصورتی علنی چوب لای چرخ تولید کننده بگذارد و در عین حال  آب  از آب تکان نخورد؟!
این مشکل در حالی بروز پیدا کرده است که کل ظرفیت تولید میلگرد کشور 30 میلیون تن در سال است که نیمی از این میزان به مصرف داخلی می رسد و نیم دیگر آن راهی بازارهای صادراتی می شود و حال با این چالش  بوجود آمده، خلق ارزش افزوده و اشتغالزایی این صنعت همه توجیه منطقی  و اقتصادی خود را از دست می دهد.

افزایش تعرفه های جدید گرهی اضافه بر گره فروبسته تولید

شور بختانه این مشکل تنها مسئله غامض روبروی بخش خصوصی تولید میلگرد نیست ،چرا که  به تازگی بالا بردن تعرفه های صادراتی نیز همان ته مانده سود بشدت کاهش یافته را نیز قلیل تر می کند و گره ای به گره های فروبسته این صنعت می افزاید.
مسئله متاثر کننده دیگر این است که به یاد بیاوریم صفر تا صد این صنعت در داخل کشور شکل می گیرد و هیچ عامل بیرونی خارج از مرزهای کشور، مانند تحریم و تنگناهایی از این دست با این صنعت روبرویی مستقیمی ندارد.در حقیقت این تحریم های داخلی است که دارد کمر صنعت میلگرد کشور را می شکند.
محض نمونه می توان به کارگاه های بزرگ تولیدی بخش خصوصی کشور اشاره کرد که هم اکنون با موانع عجیب و تازه ضد رشد کسب و کار وتجارت روبرو شده اند و  به شکلی ناعادلانه با رقبای دولتی  و مدیران این صنعت که حالا به بدنه بورس کالا نفوذ کرده اند و خود می بُرند و خود می دوزند دست و پنجه نرم می کنند.
هم اکنون اعضای هیات مدیره بورس کالا از افرادی تشکیل شده که خود از مدیران مجتمع های تولیدی و مدیران دولتی این حوزه هستند و مسلما با چنین آرایشی هرگز نمی توان از تشکیلاتی مانند بورس کالا و نهادهای همسو یا مشابه توقع داشت برای توفیق بخش خصوصی گام بردارند.
هم اکنون مدیران بخش خصوصی حتی به همین هم رضایت داده اند و فقط تقاضا دارند که این نهادها اصلا دست به ترکیب هیچ چیز نزنند و بگذارند بازار و بخش خصوصی راه طبیعی خود را دنبال کنند.
 تجربه نیز نشان داده هرگاه دولت وارد کار بنگاه داری شده حاصلی جز ضرر وزیان منابع و منافع ملی ببار نیاورده است.نگاهی شتابناک بر دخالت ها و انحصارهای همیشگی دولتی بر بخش خصوصی حوزه صنعت، شاهدی بر این ادعاست.
با هماورد طلبی علنی بخش دولتی، فعالیت های نهادهای صنفی مانند انجمن فولاد ایران نیز بی تاثیر یا حداقل بسیار کم تاثیر شده است و از آنجا که گامی برای تقویت  وفربه سازی بخش خصوصی برداشته نمی شود انتظار بهبود فضای کسب و کار نیز بیهوده خواهد بود.

تحمیل رقابتی غیر منصفانه با بخش خصوصی

مثلا "مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب"  که هم اکنون با 500 نفر نیروی فعال داخلی باید با تولیداتش هم بازار داخلی را پوشش بدهد و هم خوراک صادراتی و بدنبال آن خلق ارزش افزوده و ارز آوری مطلوبی برای کشور ایجاد کند حالا باید با حریفان قدر قدرتی که بازار سیاه مواد اولیه را شکل داده اند روبرو شوند.نا گفته پیداست که واحدهای تولیدی مانند همین "مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب" این مسابقه غیر عادلانه را به حریف واگذار خواهد کرد و باید درب کارخانه خود را ببندد و اندک داشته های خود را نا خواسته به سمت و سویی غیر از تولید ببرد.
این شرکت صد البته چنین نکرده است ولی هم اکنون هستند سرمایه گذاران و فعالانی که عطای این تولید را به لقایش بخشیده اند و پول خود را راهی بازارهای کاذبی مانند دلار و مسکن و طلا کرده اند که اطمینان بیشتری به سود دهی آن هست تا سود آوری همواره در خطر و فر روفته در ابهام آهن و فولاد و میلگرد.

حسن درویش زید آبادی مدیر عامل مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب که از قضا تنها تولید کننده سبدهای فولادی است  و در این مقال به او و مجموعه تحت مدیریتش شاهد مثال می آوریم، معتقد است، با این رفتار و روشی که دولت برای بخش خصوصی تهیه دیده است به هیچ عنوان نمی توان به کار ادامه داد.
وی می گوید: تدوین سیاست های جدید دولت  و موانعی که برای این صنعت بوجود آورده است، بازارهای صادراتی ایران به کشورهایی مانند مالزی، ترکیه، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ارمنستان و ... را با اختلال روبرو و عملا به یک نقض غرض مبدل کرده است و بخش خصوصی تولید کننده با این شرط هایی که دولت پیش پایش گذاشته به شکلی رسمی باید به فعالیت خود خاتمه دهد.
فعالان تولید میلگرد نیز چنین استدلال می کند که با این سازوکار، دیگر حتی روی حمایت های بنگاه های مالی و اقتصادی مانند بانک ها هم نمی شود حسابی باز کرد چون سرمایه گذار اصولا وقتی وارد میدان عمل می شود که از سود  حمایت و سرمایه گذاری خود بهره ببرد و در شرایطی که در این صنعت هیچ امنیت درستی حاکم نیست،طبعا هیچ بانکی هم به موضوع ورود نخواهد کرد.
مدیر عامل این مجموعه صنعتی که خط تولید میلگرد را از سال 88 با خریداری زمین و تجهیزات مورد نیاز  در شهرک صنعتی سیرجان آغاز کرده می گوید:متاسفانه هم اکنون قیمت شمش به عنوان یک محصول میانی  از قیمت میلگرد به عنوان یک محصول نهایی  گران تر شده  و چنین مشکلی نشان دهنده این است که اساسا زنجیره تولید  محصول فوق الذکر درست و موجه مد نظر ارگان های مسئول قرار نگرفته  و در حالیکه تدوین وتبیین هر دستور العمل یا شیوه نامه ای در این حوزه باید با همکاری و مشورت مستقیم اهالی آن صنف همراه باشد، این اتفاق طبیعی بوقوع نپیوسته است  و به همین دلیل رانت های بسیاری در بخش تولید میلگرد در کشور رایج شده است .
وی همچنین توضیح می دهد که برای ایجاد یک تولید موجه و سود آور در حیطه صنعت و بخصوص  در بخش میلگرد می بایست از همه اهرم ها و ابزارهای لازم برای یک حکمرانی مطلوب نهایت استفاده را به عمل آورد واین در حالی است که طی سنوات گذشته چنین سیاستی اصلا تدوین و تعریف نشده است.

قوانین غیر کارشناسانه و هماورد طلبی حاکمیتی

زید آبادی برای درک هرچه بهتر معضل یاد شده برای مخاطب ، از مجموعه تحت مدیریت خود یعنی مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب مثال می آورد و می گوید: نوسانات نرخ ارز،گرانی افسار گسیخته مواد و مصالح اولیه،افزایش 57 درصدی دستمزد ها  وهمچنین همه شرایط نا متوازنی که در این سال ها دامن  بخش صنعت کشور را گرفته است  باعث شده ردیف های قیمت تمام شده و برابری نرخ مواد اولیه با قیمت محصول خروجی و نهایی، کارنامه مالی این شرکت را به نقطه سربسری در سال 1400 رسانده است.
وی در عین حال علت موفقیت های فعلی این مجتمع را ناشی از مدیریت درست و منطقی و انجام کیفی تر امور فرآیند تولید بر می شمرد و نه سیاست های اعمال شده حاکمیتی. وی تاکید می کند که این مجتمع در همین شرایط بغرنجی که بخش خصوصی تولید میگرد را به شکلی جدی تهدید می کند، برنامه هایی را تدوین کرده است که در سال های آینده نیز مجموعه صنعتی مذکور را با چالش های کمتری مواجه سازد.
زید آبادی اصلی ترین مولفه های مدیریتی مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب برای حال و آینده را اینگونه تفسیر می کند که با روش های نوینی مانند راه اندازی سامانه و سایتی مخصوص برای خرید فروشگاهی، خرید اینترنتی و آنلاین و هفتگی می توان حیات و تداوم تولید این شرکت را محقق کرد و چنانچه مجموعه های صنعتی مشابه نیز از این رویکرد پیروی کنند تا حدودی می توانند ادامه کار خود را تضمین کنند اما همه این روش ها لزوما به مفهوم بی اثر کردن تشتت حاکم بر صنعت فولاد و میلگرد نخواهد بود  و سازمان های متولی دولتی و بطور مشخص وزارت صمت می بایست در ارتباط با سیاست های جاری و حاکم خود،تجدید نظری جدی و اساسی بعمل بیاورند چون با این سازو کارهایی که هم اکنون وجود دارد، تنها سوداگران و دلالان می توانند به اهداف مغرضانه خود دست یابند و تولید کننده واقعی بخش خصوصی و در نهایت مصرف کننده حقیقی ،یعنی مردم متضرر اصلی خواهند بود.
فعالان صنعت فولاد و میلگرد در عین حال در خصوص آینده  معتقدند که شرکت هایی مانند مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب قرار را بر این گذاشته که مشتری مداری و ارائه نیازهای واقعی  و منطقی بازار را سرلوحه کار خود قرار دهد  و بر این قاعده،مثلا با تغییر سایز محصولات تولیدی، طیف وسیعتری از بازار را برای خود فراهم خواهد ساخت که تاثیر بسزایی در امر فروش و صادرات خواهد داشت.همچنین به لحاظ فنی می بایست ضایعات و هدر رفت های فرآیند تولید را به طریقی اصولی و درست کاهش داد و همه موانع موجود را به علمی ترین و اقتصادی ترین شکل ممکن از پیش رو برداشت.
زید آبادی مقوله حکمرانی خوب  در ارتقا کمی و کیفی مجتمع  ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب را به عنوان نقشه راه واقعی این مجموعه تلقی می کند و بر این نکته که توجه به نیروی انسانی یکی از مهمترین مولفه های حوزه صنعت است تاکید ویژه دارد چرا که از منظر او فقط در چنین شرایطی می توان پرسنل را به کار خود علاقمند وراضی نگه داشت و در نهایت کیفیت و کمیت تولید را عملیاتی کرد .
وی همچنین ارتقا بهره وری در روند تولید را عاملی بر حضور موفق در بازار می داند و معتقد است که اتخاذ چنین سیاست هایی می تواند شرکت ها و طیف گسترده محصولات کیفی آنان را به یک برند معتبر مبدل سازد و این دستاورد طبعا وجه تمایز آنان را با سایر تولید کنندگان رقم خواهد زد و در پی آن برای مشتری نیز آرامش و فراغ بال مطلوب را به تحقق خواهد رساند.
به هر رو آنچه مسلم است این است که نمی توان با چنین وضعیت آشفته ای که بوجود آمده است به راحتی کنار آمد و یا نسبت به آن بی تفاوت بود.
پیشرفت صنعتی کشور یکی از ملزومات حیاتی آن است و در حقیقت اقتدار کشور می بایست با محک صنعتی آن سنجیده شود.
تحلیل گران و کارشناسان حوزه آهن و میلگرد بر این اعتقادند که تولید و عرضه فولاد و آهن‌آلات موجب رشد و پیشرفت یک کشورخواهد بود ، اما باید در نظر داشت  که میزان مصرف آهن‌آلات در کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه با یکدیگر بسیار متفاوت است.
در کشورهای درحال‌توسعه این مقدار کمتر از کشورهای توسعه‌یافته است. در یک جمع بندی شتابناک می‌توان گفت میزان توسعه‌یافتگی یک کشور در میزان مصرف فولاد و آهن‌آلات، مخصوصاً مصرف میلگرد آن کشور مشخص می شود.
با توجه به کاربرد محصولات فولادی در صنایع گوناگون به‌خصوص میلگرد، این امر کاملاً بدیهی است که در کشورهای پیشرفته به دلیل گستردگی صنایع، استفاده از این محصولات در حد بالاتری از سایر کشورها باشد.
لازم است یکبار دیگر بدیهیات توسعه صنعت میلگرد کشور را مورد بازبینی قرار دهیم.در ایران میلگردها در دو نوع ساده و آج‌دار دسته‌بندی می‌شوند. میلگردهای بدون آج را میلگرد ساده و میلگردهایی که دارای برآمدگی بر روی سطح هستند را میلگرد آج‌دار می‌نامند. یکی از دلایل استفاده از آج بر روی میلگرد، افزایش مقاومت و استحکام آن است.این سرفصل نشان می دهد کشور به این محصول نیازی ممتد دارد.
بر اساس آخرین یافته های آماری، ایران توانسته با توجه به تعداد کارخانه‌های تولید فولاد خود که در سطح کشور پراکنده‌شده‌اند با میزان تولید سالانه بالای 25 میلیون تن فولاد خام، در جهان رتبه چهاردهم را به خود اختصاص دهد و در بین پانزده کشور برتر تولیدکننده محصولات فولادی قرار گیرد.
حال با توجه به سیاست‌های دولت، کشور ما با تولید سالانه فولاد در حجم بالا هنوز نتوانسته برای خود جایگاهی را در بین بیست کشور برتر دنیا پیدا نماید.این اتفاق در حوزه میلگرد نیز افتاده است.اینک پرسش اینجاست که آیا می توان اقتدار و هژمونی کشور را با آشفته بازاری که بر این صنعت حاکم است محقق دانست؟ پاسخ به این پرسش کاملا مشخص است.بنابر این هر آینه که صنعت کشور بازیچه دست سوداگران و دلالان باشد هیچ افق مطلوبی را نمی توان بر آن مترتب دانست.

همانگونه که در میانه کلام به آن اشاره شد می بایست هرچه زودتر آستین همت بالا زد و صنعت میلگرد ایران را از ورطه ای که بسرعت آن را در خود مستحیل وقربانی می کند نجات داد.در غیر اینصورت باید به انتظار مرگ محتوم آن نشست.

0 نظر:

نظر بدهید