به گزارش بورس فوری، مناظرات انتخاباتی نامزدها در حالی به پایان رسید که بسیاری از ناظران درباره عملیاتی بودن وعدههای اقتصادی نامزدهای انتخاباتی ابراز تردید میکنند و مطرح شدن آنها را فقط در راستای سیاست جلب آرای مردم به هر قیمتی میدانند.
اما بسیاری از اقتصاددانان معتقدند هیچیک از نامزدها برنامهای راهبردی نداشته و از همینرو نمیتوان درباره پراکندهگوییهایی که در مناظرات شاهد بودیم، اظهارنظر کرد. از سویی هم برخی بر این باورند هر کسی هم که سکاندار دولت سیزدهم شود با مشکلات و محدودیتهای بسیاری مواجه خواهد بود و با توجه به انسداد دیپلماتیک فعلی در وین، امکان آزادسازی منابع بسیار کمتر از هفتههای قبل شده است. از همینرو اجرایی کردن شعارهای انتخاباتی پرطمطراقی که در صداوسیما شنیده شد بعید به نظر میرسد و حتی از دید برخی از سیاسیون از جناحهای رقیب عوامفریبانه خوانده میشوند.
البته در این بین برخی از اقتصاددانان به موفقیتآمیز بودن این سیاستها در صورت اجرای علمی و اصولی برنامهها کاملا امیدوار هستند. علی سعدوندی، اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است وعده یارانههای نقدی که داده میشود کاملا قابلیت اجرایی دارد و حتی دولت را دارای این ظرفیت میداند که یارانههای نقدی بیشتری به مردم پرداخت کند. در ادامه این گفتوگوی صمت را میخوانید.
وعدههای انتخاباتی که در حوزه اقتصاد مطرح شده را شنیدیم، این شعارها را چطور ارزیابی میکنید؟
تا به حال از سوی نامزدها برنامه مدونی مطرح نشده که بتوان آن را مورد بررسی قرار داد. آنچه تاکنون ارائهشده مجموعهای از شعارها بوده که از سوی هر یک از این ۷ نفر مطرح شده است. این شعارها نیز در واقع سیاستهایی است که در حوزههای گوناگون اقتصادی قابلیت اجرا دارند اما اینکه با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد ایران چقدر عملیاتی هستند، جای بحث دارد.
آیا این نحوه طرح مسائل و راهکارها میتواند نتیجهای هم داشته باشد؟
باید کمی متفاوت به موضوع نگاه کرد. تا پیش از این، پرداختن به برخی مسائل تابو بود اما درحالحاضر با توجه به پیشرفت فناوری و تحولات اجتماعی که رخ داده، همان تابوها در حال شکسته شدن هستند.
به عنوان مثال، زمانی که در دولت احمدینژاد قرار بود طرح هدفمندی یارانهها اجرا شود بسیاری اظهار میکردند که چنین برنامههایی در دنیا تاکنون پیاده نشده و این موضوع را نقطه ضعف این طرح میدانستند. به همین دلیل بود که شاهد زدن پنبه هدفمندی یارانهها از سوی مخالفان سیاست یارانههای نقدی بودیم و طرح بهدلیل اجرایی نشدن مرحله دوم آن، نیمهکاره و ابتر ماند.
آیا برخی انتقادات مانند تورمزا بودن طرح هدفمندی یارانهها وارد نبود؟
تورمی که ایجادشده بود مطلقا ربطی به اجرای طرح هدفمندی یارانهها نداشت، زیرا اتفاقات دیگری در آن دوره رخ داد که نتیجه طبیعی آن تشدید تورم بود. متاسفانه شاهد ایجاد شبهعلمی بودیم که فقط قصد انتقاد از سیاستهای اجرایی را داشت و نقدهایی هم که مطرح میشد به دلایلی که مطرح کردم مایه و پایه علمی نداشت.
در مناظرات تقریبا هر دو جناح حاضر در انتخابات تعهدات عجیب و غریبی مبنی بر پرداخت یارانههای نقدی با مبالغ مختلف را دادند. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا این وعدهها را نیز مثبت ارزیابی میکنید؟
این اتفاق بسیار مبارک است، زیرا جا افتادن این طرح کار بسیار سختی بود و تلاشهای زیادی برای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها انجام شد اما همانطور که اشاره شد، جلوی اجرای مرحله دوم آن را گرفتند.
البته جا افتادن این دست مسائل ریشه در جریانات بینالمللی هم دارد. برای مثال در امریکا نیز «اندرو ینگ» نامزد برجسته حزب دموکرات امریکا زندگی خود را وقف این کرده که مبحث «درآمد پایه همگانی» (UBI) را به مرحله اجرا برساند.
این طرح دقیقا همان برنامهای است که ما بهعنوان هدفمندی یارانهها میشناسیم. از همینرو معتقدم اتفاقاتی که در جهان رخ داده باعث شد موضوع پرداخت یارانههای نقدی نیز به میزان زیادی بین دولتمردان و سیاسیون ما پذیرفته شود. برای مثال در دوران پاندمی کرونا دولتهایی مانند ایالات متحده امریکا و کانادا نیز سیاستهای پرداخت یارانههای نقدی را اجرا کردند.
در واقع دنیا به این نتیجه رسیده که اگر قرار بر پرداخت یارانهای هست بهتر است به صورت شفاف و نقدی انجام شود تا اینکه در قالب یارانههای پنهان اجرایی شده و به فساد دامن بزند.
هر یک از نامزدها مبالغ مختلفی را اعلام کردهاند که در صورت رسیدن به پست ریاست جمهوری در قالب یارانه نقدی به مردم پرداخت خواهند کرد. عدد دقیق و درست یارانههای نقدی چقدر است یا چقدر باید باشد؟
نظر من در این زمینه حداکثری است. باید توجه داشت که همه یارانههای پنهان و غیرنقدی باید بهطور کلی حذف شده و به صورت نقدی به مردم پرداخت شوند. البته این کار بسیار سختی است اما در آینده با انجام این طرح (حذف کامل یارانههای غیرشفاف و پنهان) میتوانیم تاثیرات مثبتی را بر اقتصاد ایران بگذاریم. درحالحاضر یارانههای پنهان در واقع به نفع اقشار ثروتمند و آقازادههایی است که در کشورهای خارجی سکونت دارند و این گروه هستند که از منافع آن بهره میبرند.
در مناظرات تلویزیونی برخی از پرداخت یارانههای چندبرابری یا ۴۵۰هزار تومانی سخن گفتند اما به اعتقاد من به سادگی میتوان یارانه بالای یک میلیون تومان را به سرعت عملیاتی کرد.
این یارانه بیش از یک میلیون تومانی از کجا تامین میشود؟
اگر فقط یارانه انرژی را حذف کنیم بهراحتی میتوانیم این رقم را به حساب مردم و به صورت نقدی واریز کنیم. اما میتوان طرحهایی را هم اجرایی کرد که حتی به بخشهای آموزش، بهداشت و... هم یارانه پنهان ندهیم و به جای آن مبالغ نقدی را بهطور مستقیم به خود مردم پرداخت کنیم تا از آن هر طور که تمایل دارند، استفاده کنند.
برای مثال به جای اینکه آموزش رایگان داشته باشیم میتوانیم یارانه مستقیم نقدی آموزش را به مردم پرداخت کنیم اگر چنین اقداماتی را در دست اجرا بگذاریم میتوان امیدوار بود که در کارآیی اجرای سیاستهای رفاه اجتماعی بالاتر از اقتصادهای توسعهیافته حرکت کنیم.
باید توجه داشت آنچه یارانه انرژی نامیده میشود بدترین و ناعادلانهترین شکل اجرای سیاستهای اقتصادی است که متاسفانه هنوز هم دولتهای ما آن را در کشور اجرایی میکنند.
در طول این سالها نیز ناکارآمدی و دامن زدن به بیعدالتی از طریق اجرای این سیاست را دیدهام، عجیب است که برخی هنوز هم از اجرای این سیاستها حمایت میکنند.
از چه جهتی ناعادلانه است؟
برای مثال گفته میشود یارانه انرژی دهک دهم حدود ۱۸برابر دهک اول است اما با قطعیت میگویم که مقدار قابلتوجهی از این یارانه به صدک صدم میرسد و نه حتی به دهک دهم جامعه! یعنی بیشترین منفعت از این یارانهها به ثروتمندترین قشر جامعه اختصاص مییابد.
یا اینکه درباره کالاهای اساسی نیز گفته میشود اقشار کمدرآمد بیشترین بهره را میبرند اما جالب است بدانیم بیشترین منفعت باز هم به صدک صدم میرسد. مثلا واردکننده با ارز دولتی خوراک دام و طیور را به کشور وارد میکند اما در نهایت به نرخ بازار آزاد، آن را در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهد.
به همین دلیل گفته میشود بیشترین منفعت را پولدارترین پولدارهای کشور از سیاست پرداخت یارانههای پنهان میبرند.
اگر چنین سیاستی اجرا شود میتواند تاثیرات مثبتی بر رفاه اجتماعی داشته باشد؟
من تضمین میدهم اگر این طرح بهدرستی به اجرا گذاشته شود زندگی ۸ دهک در ایران به مقدار قابلتوجهی ارتقا مییابد. متاسفانه دهک اول درآمدی در کشورمان از سوءتغذیه رنج میبرند و با اجرای این طرح به مقدار محسوسی تغییر را احساس خواهند کرد.
تنها اقشاری که متضرر میشوند چند صدک بالای درآمدی کشور خواهند بود که در نهایت ۲ تا ۳میلیون نفر را شامل میشود که البته باید هم ضرر کنند، چون در این مدت بهرههای زیادی را میبردند.
در زمینه بازار سهام نیز سیاستهایی شبیه به هم از سوی نامزدها مطرح شد که موجب واکنشهای زیادی در بین اهالی بورس شده است. آیا این طرحها عملیاتی هستند؟
طرحی مانند بیمه سهام یا ایجاد ضمانت برای سرمایهگذاری در بورس با اختلافات اندکی از سوی نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ مطرح میشود، یادآور میشوم که نه به این شکلی که نامزدها نقل کردند اما تقریبا مشابه این سیاست را من برای نخستینبار در کشور مطرح کردم.
جزئیات پیشنهاد شما چه بود؟
به اعتقاد من همانطور که صندوق ضمانت سپرده، اندوختههای خرد را تضمین میکند اما منافعش به همه میرسد میتوانیم صندوق ضمانت سهام هم داشته باشیم که سهامداران خرد مدام به صفهای فروش نروند.
البته این فعالان نقدینگی آنچنان زیادی ندارند اما وقتی فشار فروش ایجاد میشود به لحاظ روانی بازار تحتتاثیر قرار میگیرد که بهدلیل ناآگاهی است و ما اگر بتوانیم جلوی این واکنشهای هیجانی را بگیریم حتما کار ارزشمندی را انجام دادهایم. به نظر من، اگر این طرح بهدرستی اجرایی شود ممکن است در سایر بورسهای جهان نیز چنین برنامههایی پیاده شوند.
به نظر شما، اولویت اقتصادی دولت سیزدهم چیست؟ به بیان دیگر از دید شما نخستین اقدامی که در حوزه اقتصاد باید در دولت بعدی انجام شود، کدام است؟
از منظر اقشار مختلف جامعه این اولویتها متفاوت است که میتوان آنها را به ۳ دسته تقسیم کرد؛ یکی خانوادههایی را شامل میشود که یا جوان هستند یا عضو جوانی در خانه دارند، در بین این قشر، اشتغال مهمترین دغدغه است، زیرا نرخ بیکاری در بین جوانان فوقالعاده بالاست.
عامه جامعه اما در ۲، ۳ سال اخیر بیشترین ضرر را از محل تشدید تورم متحمل شده که حالا اگر نگوییم عامدانه بوده اما سیاستهایی در دستور کار دولت قرار گرفت که منجر به ایجاد تورم در اقتصادمان شد، از دید این قشر، مهار تورم مهمترین امری است که باید موردتوجه قرار بگیرد.
اما بخشی از جامعه نیز که در بازار سهام حضور پیدا کردهاند، انتظار دارند تا دولت بتواند هرچه سریعتر سیاستهایی را به کار گیرد که بازار رونق پیدا کند تا ضررهایی که در یک سال اخیر به سرمایههایشان وارد شده جبران شود.
آیا به موفقیت دولت سیزدهم در حل مشکلات فوق امیدوار هستید؟
همه این مشکلات راهحلهایی کاملا منطقی و عملیاتی دارند، همانطور که گفته شد اگر سیاستهای درستی را اتخاذ کنند و آنها را بدون کم و کاست اجرایی کنند بهطور کل میتوان در ۲ تا ۳ سال وضعیت اقتصادی کشور را سر و سامان داد.
منبع: گسترش نیوز