بازارسرمایه زیر ضرب سیاست و بی‌اعتمادی
بازار سرمایه ایران در روز دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، یکی از سخت‌ترین روزهای خود را تجربه کرد؛ روزی که شاخص کل پس از هفته‌ها بی‌رمقی و نوسانات جزئی، سقوطی تلخ از کانال ۳ میلیون واحدی را به ثبت رساند.

به گزارش بورس فوری، بازار سرمایه ایران در روز دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، یکی از سخت‌ترین روزهای خود را تجربه کرد؛ روزی که شاخص کل پس از هفته‌ها بی‌رمقی و نوسانات جزئی، سقوطی تلخ از کانال ۳ میلیون واحدی را به ثبت رساند. جایی که پیش‌تر با امید، جشن عبور از آن گرفته شده بود، حالا به نقطه‌ای بحرانی تبدیل شده و شاخص تا آستانه ۲.۹۵۰ میلیون واحد عقب‌نشینی کرده است. بازاری که زمانی چشم به گزارش‌های مثبت، کدال و برنامه‌های توسعه‌ای شرکت‌ها داشت، اکنون زیر بار سنگین تحولات سیاسی و اقتصادی به زانو درآمده و تا چانه زیر آب فرو رفته است.

این سقوط نه فقط عددی، بلکه نشانه‌ای از شکستن روان سرمایه‌گذاران است که دیگر تاب خبرهای ناامیدکننده را ندارند. تحولات پیرامون شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، زمزمه بازگشت مکانیسم ماشه، و احتمال صدور قطعنامه‌ای تند علیه ایران، ترس گسترده‌ای در دل بازار ایجاد کرده است؛ ترسی که به فاز فروش شدید دامن زده و واکنش هیجانی سرمایه‌گذاران را در پی داشته است.

اما نکته مهم‌تر، انباشت و هم‌پوشانی بحران‌هاست. بازار سرمایه امروز با حجمی از چالش‌های همزمان مواجه است که کمتر بازاری توان مقابله با آن را دارد. از فشارهای شورای رقابت گرفته تا رفتارهای مبهم و گاه مخرب در حوزه خودرو، اهرمی‌ها، پالایشی‌ها، ناترازی‌ها، سرکوب نرخ ارز، نرخ بهره بالا و حالا بحران سیاسی، همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا بازار سرمایه را به حاشیه برانند و آن را از اولویت سیاست‌گذاران خارج کنند.

در این میان، واکنش سرمایه‌گذاران منطقی به نظر می‌رسد؛ چراکه تجربه سال‌های گذشته به خوبی نشان داده است هرگاه سایه سیاست سنگین‌تر از تحلیل و شفافیت شده، بازار زیان‌دیده اصلی بوده است. تحلیل‌گران بازار نیز بر این باورند که بازار اکنون وارد فاز «انتظار و تماشاگر» شده و پول‌های سرگردان ترجیح می‌دهند برای مدتی وارد هیچ بازی پرریسکی نشوند.

نکته تلخ ماجرا اینجاست که حتی خبرهای خوب – مثل کاهش زمان تجدید ارزیابی دارایی‌ها از پنج به سه سال – نیز نتوانستند حال بازار را تغییر دهند. خبری که شاید در یک فضای آرام و مطمئن می‌توانست بازار را برای روزها سبز نگه دارد، اکنون در دل هیاهوی اخبار سیاسی دفن شد؛ درست مثل بسیاری از خبرهای مثبت دیگر که در نبود اعتماد و آرامش ذهنی، به هیچ تبدیل شده‌اند.

تحلیل‌گران سه سناریو برای آینده نزدیک بازار ترسیم کرده‌اند:

  1. سناریوی اول: ادامه وضع موجود
    با فرض بی‌تحرکی نهادهای داخلی و خارجی، بازار در همان مدار خنثی باقی خواهد ماند. نوسانات کوتاه‌مدت، بدون روند مشخص و بدون جریان پول قوی. این سناریو بیش از هر چیز به یک رؤیای خوش‌بینانه می‌ماند.

  2. سناریوی دوم: سناریوی بدبینانه
    صدور قطعنامه شدید، فعال شدن مکانیسم ماشه، تهدیدات امنیتی و تشدید فشارهای خارجی. در این حالت، بازار دچار افت بیشتر، فرار سرمایه و رکود می‌شود. نقدینگی به سمت اوراق و طلا کوچ می‌کند و جریان پول از بازار سهام خارج خواهد شد.

  3. سناریوی سوم: چرخش سیاسی مشروط
    تصویب قطعنامه بدون ارجاع به شورای امنیت، باز شدن روزنه‌های دیپلماسی، از سرگیری مذاکرات و عقب‌نشینی طرفین. این سناریو می‌تواند با اندکی تأخیر، آرامش نسبی به بازار بازگرداند و شاید بار دیگر پول‌ها به سمت بورس سرازیر شوند، هرچند نه با قدرت سابق بلکه با تردید و گام‌های آهسته.

در کنار این تحلیل‌ها، تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند سطح ۲.۹۵۰ میلیون واحدی حمایت روانی مهمی برای شاخص کل است. اگر این سطح حفظ شود، شاید بازار در روزهای آینده بار دیگر برای بازپس‌گیری کانال ۳ میلیونی تلاش کند، اما در صورت شکست این محدوده، چشم‌انداز بسیار نگران‌کننده خواهد بود.

و اما مهم‌ترین خطر پیش روی بازار: مرگ تدریجی اعتماد.
بازاری که اعتماد نداشته باشد، رشد نخواهد کرد. پول‌ها وقتی می‌مانند که امنیت ذهنی و افق روشن وجود داشته باشد. امروز، سرمایه‌گذاران نه از رشد نمادها خوشحال می‌شوند و نه از افت آن‌ها می‌ترسند؛ آن‌ها در حال ترک ساکت بازار هستند، بی‌هیاهو و بی‌امید.

آنچه امروز بازار به آن نیاز دارد، نه وعده‌های کلی، نه گزارش‌های کدال، نه بخشنامه‌های مقطعی؛ بلکه یک راه‌حل فوری برای بازگرداندن امنیت و شفافیت به بازار است. سیاست‌گذاران اگر واقعاً به شعار «تولید و سرمایه‌گذاری» که برای سال ۱۴۰۴ انتخاب شده پایبندند، باید از پشت تریبون‌ها به وسط میدان بیایند و از بازار سرمایه نه فقط در کلام، بلکه در عمل دفاع کنند.

سازمان بورس هم اگرچه در بخش‌هایی مقصر است، اما بار اصلی بحران امروز بر دوش سیاست‌هایی است که از بیرون بازار تحمیل می‌شوند. از وزارتخانه‌هایی که تبر در پشت شعار حمایت پنهان کرده‌اند، تا نهادهایی که از وظایف خود غافل شده‌اند، همه در ایجاد این شرایط سهم دارند.

نویسنده: فاطمه حاج علی

0 نظر:

نظر بدهید